بذر غم بودم
فرو خفته
در خاک سیاه تنهایی
سرد بود
نم آلوده ی اشک
تو تابیدی
به روشنای نگاهت
جوانه زدم
من از خویش
به تو گریختم
سرزمین من
آغوش گرم تو شد
مرا رویاندی
به جرعه ایی
از عشق
سید محمد عباسی
بذر غم بودم
فرو خفته
در خاک سیاه تنهایی
سرد بود
نم آلوده ی اشک
تو تابیدی
به روشنای نگاهت
جوانه زدم
من از خویش
به تو گریختم
سرزمین من
آغوش گرم تو شد
مرا رویاندی
به جرعه ایی
از عشق
سید محمد عباسی